آیا اینترنت، انسان ها را بی سوادتر کرده است

آیا اینترنت، انسان ها را بی سوادتر کرده است مداربسته: اینترنت و شبکه های اجتماعی، گرچه دروازه ای به طرف انبوه دانش تخصصی گشوده اند، اما متاسفانه زمینه ساز ایجاد یک پدیده‌ی مخاطره آمیز به نام توهم معرفت تخصصی شده اند.



به گزارش مداربسته به نقل از مهر، تاثیر اینترنت و شبکه های اجتماعی بر پدیده سواد و بی سوادی در دنیای امروز، یک پارادوکس عمیق و چندوجهی را به نمایش می گذارد. این فناوری ها دو روی یک سکه اند: از یک سو، ابزاری قدرتمند برای دموکراتیزه کردن دانش و مبارزه با بی سوادی سنتی محسوب می شوند، و از طرف دیگر، منشأ نوع جدیدی از بی سوادی شناختی، سطحی نگری و شکاف دیجیتال شده اند. درک این دوگانگی برای ترسیم آینده سوادآموزی و فرهنگ ضروری می باشد.

فرصت بزرگ؛ غلبه بر موانع بی سوادی سنتی و دسترسی فراگیر به آموزش


اینترنت و فضای مجازی، با عرضه امکاناتی بی نظیر، پتانسیل شکستن زنجیرهای بی سوادی سنتی را دارند. اولین فرصت، دسترسی سهل و منعطف به منابع آموزشی است. آموزش مجازی و پلت فرم های آنلاین، به افراد در دورافتاده ترین مناطق یا آنهایی که محدودیت های جغرافیایی، زمانی یا جسمی دارند، اجازه می دهند تا بدون نیاز به حضور فیزیکی در کلاس، به یادگیری ادامه دهند.
این خاصیت برای سوادآموزی بزرگسالان یا حفظ جریان آموزش در وضعیت بحرانی (مانند پاندمی هایی از جنس کرونا) حیاتی می باشد. ثانیاً، این محیط به علت تنوع منابع و شخصی سازی محتوا، تجربه یادگیری را ارتقا می بخشد. کاربران می توانند از ویدیو های آموزشی، پادکست ها و مقالات متنوع بهره گیرند و محتوا برمبنای سرعت و سبک یادگیری فرد تنظیم می شود. این تنوع و شخصی سازی، انگیزه را افزایش داده و به فهم عمیق تر مطالب کمک می کند؛ همین طور ابزارهای تعاملی مانند چت های آنلاین، امکان پرسش و پاسخ سریع را فراهم می آورند که در پروسه یادگیری بسیار مؤثر است.

تهدید جدی؛ ترویج سطحی نگری و ایجاد بی سوادی شناختی


علیرغم پتانسیل مثبت، منتقدان نگران تاثیر عمیق اینترنت بر نحوه کارکرد مغز و مهارت های خواندن و درک عمیق هستند. این نگرانی ها در دو محور اصلی مطرح می شوند: کاهش قدرت توجه و تفکر عمیق و ایجاد بی سوادی جدید.
۱. سطحی خوانی و کاهش قدرت توجه
بر اساس تحقیقات عصب شناختی، ساختار نورونی مغز انسان ثابت نیست و تحت تاثیر ابزارهای ما تغییر می کند. در فضای اینترنت، بجای شیوه خواندن خطی و متمرکز کتاب های چاپی، الگوی کلیک و پرش (Click & Flick) ترویج می شود. هایپرلینک ها و جریان بی انتها اطلاعات، مغز را به سوی غرق شدن در مجموعه ای از متن ها سوق داده و به او این عادت را می دهند که توجهی پایدار را صرف هیچ متن واحدی نکند.
نیکلاس کار در کتاب «کم عمق ها» استدلال می کند که این امر منجر به کاهش «قدرت توجه» ما می شود و ما را از تفکر عمیق و تأملی محروم می سازد. به بیان ساده، بجای این که مغز به کارخانه پردازش اطلاعات تبدیل گردد، به یک مرکز هدایت کننده به منابع بیرونی بدل می گردد. این وابستگی به حافظه بیرونی (مانند گوگل) بخش مهمی از تفکر و هویت ما را وابسته می سازد و خطر تبدیل شدن به «آدم های پن کیکی» را به دنبال دارد؛ آنهایی که در عین اتصال به شبکه وسیع اطلاعات، از ذخایر درونی و میراث فرهنگی انباشت شده تهی می شوند.
۲. ایجاد بی سوادی دیجیتال و شکاف طبقاتی جدید
با تغییر ابزارهای اصلی ارتباط و زندگی، تعریف بی سوادی هم متحول شده است. امروزه، «آدم بی سواد جدید» کسی است که نه فقط از خواندن و نوشتن محروم است، بلکه قدرت فهم و استفاده مؤثر از ابزارهای دیجیتال را ندارد. این بی سوادی، که به بی سوادی دیجیتال معروف است، صرفا یک ناتوانی فنی نیست؛ بلکه ناتوانی در درک فرهنگ ارتباطی و منطق حاکم بر شبکه های جدید است. این پدیده سبب ایجاد فاصله طبقاتی و فرهنگی جدیدی می شود.
از یک سو، کسانی هستند که بر ابزار دیجیتال مسلط اند و می توانند از آن برای کار، سودآوری و جامعه سازی بهره گیرند.
از سوی دیگر، کسانی قرار می گیرند که ناتوان از فهم و استفاده بهنجار از این فضا، آنرا مورد نکوهش و طرد قرار می دهند و به یک «طبقه فرودست فرهنگی» در دنیای مدرن تبدیل می شوند.
این ناتوانی در درک و استفاده صحیح از ابزارهای جدید، خود می تواند منجر به بروز صدمه های اجتماعی پیچیده تر در شهرهای الکترونیکی شود و همان تجربه ی تلخ عقب ماندگی ناشی از بی سوادی سنتی را در حوزه اقتصاد ارتباطی تکرار کند.
۳. چالش های روان شناختی و توهم معرفت
در نهایت، باید به جنبه های روان شناختی و فلسفی این تحول هم توجه کرد. نیاز به خودانضباطی بالا در آموزش آنلاین، یک چالش بزرگ است؛ چونکه فقدان نظارت مستقیم می تواند به کاهش کیفیت یادگیری و تأخیر در انجام وظایف بینجامد. همچنین، کمبود تعامل حضوری، خصوصاً برای جوانان، به احساس انزوا و تضعیف مهارت های اجتماعی منجر می شود. در بُعد شناختی، پدیده ای به نام «توهم معرفت» مطرح است؛ دسترسی لحظه ای به حجم عظیمی از اطلاعات سبب می شود که افراد، دانش خودرا بالاتر از آن چه واقعا هست، تصور کنند. در حالیکه دانش واقعی مستلزم انباشت، پردازش و ارتباط دهی عمیق اطلاعات در ذهن است، این توهم می تواند انگیزه ی ضروری جهت یادگیری عمیق و انتقادی را از بین ببرد.
در مجموع، اینترنت و شبکه های اجتماعی ابزارهایی با پتانسیل دوگانه هستند: می توانند ناجی سواد سنتی باشند، به شرطی که کاربران بیاموزند چطور از آن بهره گیرند. جامعه برای بهره مندی از مزایای این فناوری و محافظت در مقابل معایب آن، باید فراتر از آموزش خواندن و نوشتن، بر روی سواد دیجیتال، سواد رسانه ای، و تفکر انتقادی سرمایه گذاری کند. در عصر اطلاعات، سواد نه فقط دانستن «خواندن» است، بلکه دانستن «چگونه بخوانیم»، «چه چیزی بخوانیم»، و مهم تر از آن، «چگونه محتوای خوانده شده را نقد و تحلیل کنیم» است.

توهم دانش تخصصی از حقوق تا اقتصاد


آنچنان که گفته شد، اینترنت و شبکه های اجتماعی، گرچه دروازه ای به طرف انبوه دانش تخصصی گشوده اند، اما متاسفانه زمینه ساز ایجاد یک پدیده مخاطره آمیز به نام «توهم معرفت تخصصی» شده اند. در این پندار غلط، افراد به صرف خواندن چند کپشن جذاب اینستاگرامی، خلاصه یک مقاله در ویکی پدیا یا دیدن یک اینفوگرافیک ساده، خودرا در حد یک تحلیل گر خبره یا یک مشاور حقوقی می بینند و احساس می کنند که از رجوع به متخصصین معاف شده اند؛ این توهم، خصوصاً در حوزه های پیچیده ای چون اقتصاد و حقوق، می تواند زیان های مختلفی به بار آورد.
در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری، این توهم به وضوح مشهود است. شبکه های اجتماعی، مفاهیم عمیقی مانند تحلیل بنیادی، اقتصاد کلان، یا بررسی صورت های مالی شرکت ها را به خلاصه های جذاب و قابل هضم در چند اسلاید رنگی تقلیل می دهند. کاربران با مصرف این محتوای فشرده و دیدن چند نمودار ساده، به سرعت به این نتیجه می رسند که «راز» بازارهای مالی را کشف کرده اند و می توانند بدون نیاز به مشاوران مالی مجرب و مطالعه منابع دقیق، به تحلیل و سرمایه گذاری بپردازند. این سواد سطحی، در عمل، فرد را به اتخاذ تصمیمات مالی فاجعه بار سوق می دهد؛ چونکه کسی که تنها خلاصه ای از یک تحلیل را می خواند، از عمق متغیرهای کلان اقتصادی، ابعاد پنهان ریسک های سیستماتیک و غیراقتصادی غافل می ماند. این توهم، تصمیم گیری را بجای مبنا قرار دادن برنامه ریزی طولانی مدت و عقلانی، بر پایه هیجانات لحظه ای شبکه های اجتماعی استوار می سازد و سرانجام، به علت اعتماد به نفس کاذب، بزرگ ترین عامل زیان های مالی برای کاربران عادی بازار می شود.
این چالش در حوزه حقوق و امور قانونی هم با شدت و حساسیت بیشتری تکرار می شود. دانش حقوقی تخصصی است و به شدت به جزئیات، سوابق قضایی و تفسیر دقیق متن قانون وابسته است. خیلی از صفحات مجازی، بخشهایی از قانون مدنی یا نکات حقوقی کلیدی تنظیم قرارداد را در چارچوب پست های کوتاه منتشر می کنند؛ فرد با خواندن این نکات مختصر (مثلاً در مورد شرایط فسخ یک عقد)، به این باور می رسد که می تواند شخصاً در مسایل پیچیده ای مانند تنظیم یک سند مهم، انجام معاملات ملکی یا طرح دعاوی قضایی اقدام نماید. اما این پندار بسیار خطرساز است، چونکه دانش حقوقی، دانستن تنها یک ماده قانون نیست، بلکه توانایی تفسیر آن ماده در پرتو صدها رای وحدت رویه، سوابق قضایی و سایر مقررات مرتبط می باشد. توهم سواد حقوقی سبب می شود که فرد متن قانون را بصورت مطلق و یک طرفه تفسیر کند و زمان بندی اقدامات قانونی یا ظرافت های نگارشی اسناد را نادیده بگیرد. این اشتباه در تفسیر یا تنظیم یک سند مهم، می تواند منجر به خسارت های غیرقابل جبران معنوی و مادی شود، چونکه در دادگاه ها و مراجع قانونی، آن چه اهمیت دارد، دقت و بینش تخصصی یک وکیل است نه دانش سطحی واره های اینستاگرام و نه حتی پرسش و پاسخ از هوش مصنوعی.
در عصر دسترسی آزاد به اطلاعات، سواد واقعی نه در انباشت محتوای سطحی، بلکه در توانایی تشخیص عمق مورد نیاز، سنجش اعتبار منابع و پرهیز از خودبسندگی در مقابل دانش تخصصی نهفته است. شبکه های اجتماعی می توانند آگاهی اولیه ایجاد کنند، اما نباید جایگزین دانش عمیق و مشاوره تخصصی شوند. به طور خلاصه، هایپرلینک ها و جریان بی حد اطلاعات، مغز را به سمت غرق شدن در مجموعه ای از متن ها سوق داده و به او این عادت را می دهند که توجهی پایدار را صرف هیچ متن واحدی نکند. در عصر اطلاعات، سواد نه فقط دانستن خواندن است، بلکه دانستن چطور بخوانیم، چه چیزی بخوانیم، و مهم تر از آن، چطور محتوای خوانده شده را نقد و تحلیل نماییم است. بسیاری از صفحات مجازی، بخشهایی از قانون مدنی یا نکات حقوقی کلیدی تنظیم قرارداد را در قالب پست های کوتاه منتشر می کنند؛ فرد با خواندن این نکات مختصر (مثلاً در مورد شرایط فسخ یک عقد)، به این باور می رسد که می تواند شخصاً در مسائل پیچیده ای مانند تنظیم یک سند مهم، انجام معاملات ملکی یا طرح دعاوی قضایی اقدام نماید.


منبع:

1404/08/17
10:46:04
5.0 / 5
8
تگهای خبر: آموزش , آنلاین , الكترونیك , اینترنت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۲
دوربین مداربسته

پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

newcctv.ir - حقوق مادی و معنوی سایت مداربسته محفوظ است

دوربین مداربسته مداربسته

انواع دوربین مداربسته

نیو سی سی تی وی (مداربسته)، عرضه کننده انواع دوربین های مداربسته و سیستم های امنیتی هوشمند